شروع این ماه برای تو پسر دوست داشتنی مامان و بابا لذت بخش بود چون چند روز بعد از ورودت به 5 ماهگی یعنی 91/5/25 برای اولین بار غذای کمکی ات رو برات شروع کردم و تو از خوردن غذاهای خوشمزه ات انقدر ذوق میکنی که معمولا همراه با صدای بلند و آواز و کوبیدن دستات روی زانوت از مامان تشکر میکنی، اولین روزی که تصمیم گرفتم غیر از شیر مادر چیز دیگه ای هم بهت بدم مامان جون اینا و خاله زهرا اینا برای افطار خونمون دعوت بودن نیم ساعت مونده به افطار از مامان جون خواستم که بعد از گرفتن وضو برات فرنی درست کنه البته بدون شیر و بعد از آماده شدن فرنی ات خواستم اولین قاشق رو بهت بدم که یه دفعه دستام لرزید و یه جورایی استرس گرفتم و نتونستم قاشق رو تو دهنت بزارم، خاله...